معنی رمل، اسطرلاب

حل جدول

اسطرلاب، رمل

ابزار فالگیری


اسطرلاب ، رمل

ابزار فالگیری


رمل، اسطرلاب

از آلات نجومی


رمل ، اسطرلاب

از آلات نجومی


رمل

یار اسطرلاب

ریگ نرم، از ابزار فالگیری، یار اسطرلاب

ریگ نرم، از ابزار فال گیری، یار اسطرلاب


اسطرلاب

رمل

فرهنگ عمید

اسطرلاب

وسیله‌ای به شکل چند صفحۀ مدرج برای اندازه‌گیری ارتفاع ستارگان و مشخص کردن مکان آن‌ها،
* اسطرلاب مسطح: (نجوم) [قدیمی] اسطرلابی دارای صفحۀ مدور فلزی که بر آن حروف و خطوط و دوائر و درجه‌ها و نام‌های بروج نقش بوده،
* اسطرلاب تام (تمام): (نجوم) [قدیمی] اسطرلابی که همه‌چیز آن کامل باشد،
* اسطرلاب نیمه (نصفی): (نجوم) [قدیمی] اسطرلابی که از اسطرلاب تام کوچک‌تر بوده و در آن بعضی عددها و درجه‌ها را حذف می‌کردند،
* اسطرلاب ثلثی: (نجوم) [قدیمی] اسطرلابی که از اسطرلاب نیمه کوچک‌تر بوده و در آن بعضی عددها و درجه‌ها را حذف می‌کردند،
* اسطرلاب چهارم:
قرآن. δ زیرا چهارمین کتاب آسمانی بعد از زبور، تورات، و انجیل است،
[قدیمی، مجاز] آفتاب،

لغت نامه دهخدا

رمل

رمل. [رَ] (اِخ) عمرانی گوید که نام موضعی است در شعر زهیر، و رمل مسهل نام موضعی دیگر است در شعر ذیل از طفیل الغنوی:
املت شهورالصیف بین اقامه
دلولاً لها الوادی و رمل مسهل.
(از معجم البلدان).

رمل. [رَ م َ] (ع اِ) باران اندک. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). اندک از باران. (اقرب الموارد). باران خفیف. (از متن اللغه). || فزونی در چیزی. (منتهی الارب). زیادتی در چیزی. (از اقرب الموارد). || خطهای پای گاو دشتی مخالف سایر رنگ او. (منتهی الارب). خطوطی است در پاهای گاو وحشی مخالف با بقیه ٔ رنگ او. (از اقرب الموارد). || (اصطلاح عروض) نام بحری از نوزده بحور شعر که وزنش اکثر چنین باشد: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات. این بحر را از آن رمل گویند که رمل در لغت حصیربافتن است، چون ارکان این بحر را وتدی در میان دو سبب است و دو سبب در میان دو وتد پس گویا که اسباب اورا با اوتاد بافته اند چنانکه حصیر را با ریسمان می بافند و نزد بعضی مأخوذ از رَمَلان باشد که بمعنی دویدن شتر است بشتاب، چون این بحر به سرعت و شتاب خوانده می شود رمل نام کردند و اصل این بحر هشت بار فاعلاتن است. (آنندراج). بحری است از بحور مشترک بین عرب و عجم و عروض آن تام استعمال نشود و این بحر را از آن جهت رمل گویند که رمل در لغت حصیر بافتن است و دو سبب در میان دو وتد پس گویا که اوتاد او را با اسباب بافته اند و اصل این بحر هشت بار فاعلاتن است، مانند:
شکل دل بردن که تو داری نباشد دلبری را
خواب بندیهای چشمت کم بود جادوگری را.
(از کشاف اصطلاحات الفنون).
زحافات بحر رمل: شمس قیس در المعجم آرد: ازاحیف فاعلاتن که مرکب باشد از دو سبب و وتد مقرون چهارده است: خبن. کف. شکل. قصر. حذف. صلم. تشعیث. ربع. جحف. اسباغ. معاقبت. صدر. عجز و طرفان. رجوع به المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 39 و 99 شود. || لحنی از الحان موسیقی. (از اقرب الموارد).

رمل. [رَ] (ع مص) ریگ انداختن در طعام. (از منتهی الارب). ریگ قرار دادن در طعام. (از اقرب الموارد). || آلودن به خون جامه را. (از منتهی الارب). آغشتن جامه را به خون. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). || بافتن یا باریک بافتن بوریا را. (از منتهی الارب). باریک کردن نسیج را. (ازاقرب الموارد). || رمل سریر؛ آراستن و زینت دادن تخت و حصیر را به جواهر. (از منتهی الارب). زینت کردن تخت و حصیر را. (از اقرب الموارد). || برگهای خرما تافته پشت تخت گردانیدن و بافتن آن بدان. (از منتهی الارب). بافتن برگهای خرما را و آن را پشت تخت قرار دادن. (از اقرب الموارد). || (اِ) ریگ. ج، رِمال. (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب). نوع معروفی است از خاک و به خاک نیز اطلاق می شود. ج، رِمال، اَرْمُل. (از اقرب الموارد). ماسه. (یادداشت مؤلف). ریگ روان. (تحفه ٔ حکیم مؤمن) (مخزن الادویه). صاحب تحفه آرد: در اصفهان ماسه نامند، در سیم گرم و خشک و مجفف و گرم شده ٔ او جهت نشف رطوبات و استسقاء و حمول ساییده ٔ او جهت قطع حیض و منع حمل بغایت مؤثر [است] و بالخاصیه آب خوشمزه را بدمزه و آب بدطعم را خوشمزه می کند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن).


اسطرلاب

اسطرلاب. [اُ طُ] (اِخ) (خلیج...) خلیجی است در اقیانوس کبیر در ساحل شمالی جزیره ٔ بزرگ گینه ٔ جدید. (قاموس الاعلام ترکی).

تعبیر خواب

اسطرلاب

اسطرلاب در خواب به تاویل، اصحاب سلطان بود و مهتر بزرگ، اگر بیند که اسطرلاب داشت یا از کسی بخرد یا کسی بدو داد، دلیل که از اصحاب سلطان گردد و مهتر قومی. اگر بیند که اسطرلاب او ضایع گردید یا بشکست، دلیل کند که جاه و منزلتش نقصان یابد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اگر بیند در اسطرلاب به آفتاب نگاه می کرد، دلیل است به شغل سلطان یا به شغل امیران وی مشغول شود و از ایشان خیر و منفعت بیند - جابر مغربی

معادل ابجد

رمل، اسطرلاب

573

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری